oOoOoOoOoOoO
شهریور جان
می شود خیلی دوستانه خواهش کنم بروی ؟!؟
من ؛ با تو حالم خوش نیست
دلم کمی پاییز و ... شال گردن و ... خیابان می خواهد
صداقتِ مرا ببخش اما
تو هر کار هم کنی
مثلِ پاییز
به دل نخواهی نشست
oOoOoOoOoOoO
علی میرابی
►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄
مهر ماه نزدیک است و بازار ثبت نام دانشگاه داغ!! نه نه عذر میخواهم
بازار بوتیک و لوازم آرایش و باشگاه بدنسازی و سولاریوم و کاشتِ ناخن و... داغ که چه عرض کنم... ترکیده است
:khak:
یعنی تمام عقده هایِ دبیرستان و آن یکسالی که برای کنکور از خانه تکان نخورده و رنگ دختر/پسر ندیده را قرار است در همان ترمِ یک رفع و رجوع کند
در تصوراتش دانشگاه را با مدلینگ پارتی اشتباه گرفته است و به هر قیمت باید خودش را توی چشم ببرد
این تویِ چشم بودن آخ که تماشا دارد
دیده شده طرف برای اینکه نگاه دختری را به سمت خودش جذب کند در سوز و سرما تی شرت تنگی پوشیده با کالج و پاچه هایی تا سر زانو تا زده و خیلی خفن طوری تکیه داده به دویست شیشِ خسته ی سفیدِ رفیقش و در حالی که بازو گرفته بوده سیگار پک میزده و با آهنگی از پیت بول نیمچه لبخندی داشته و هِد هم میزده
*eva_khake_alam*
خب میدانم چقدر زیرِ وزنه عرق ریخته ای و داری اشتباه میزنی داداچ شنیده ای که آن بازوها مثل تخمِ کفتر بزند بیرون اما برادر من سرد است خب... سرد است... قسم نخوردی که تی شرت بپوشی
حالا فاجعه آنجاست که آن دختر خانوم هم با دیدن این تصویر مخش زده میشود
بعضی ها هم که قربانشان بروم ملو هستند... اصلا می آیند دانشگاه که عاشق شوند... کلا دست به عاشقی شان ملس است... خودشان را آماده کرده اند که نگاهی دلشان را بِبَرَد... این دسته در مسیر آهنگ های ملو گوش میکنند که بدنشان آماده ء ریزترین نگاه عاشقانه هم باشد
من یک دوستی داشتم بنده ی خدا چند آهنگ را با هم گوش کرده بود و مقداری قاطی کرد و هنگامی که وارد کلاس شد چشمانش همانجا روی دختری قفل کرد و در همین تیک زدن ها، استاد پرسید اسمتون؟؟
و همانطور که در چشمان دخترک قفل بود جواب داد امید هستم
استاد پرسید امیدِ؟
*ajibeh*
جواب داد امیدِ جهان
*akheish*
بنده خدا یک ترم تعلیق شد و وقتی برگشت آن دختر هفت هشتایی دوست پسر عوض کرده بود و نگاهش دیگر بوی عشق نمیداد و خِبره شده بود
البته که این ها فقط یک درصد از صد درصد هستند و بقیه برای تحصیل می آیند تا با مدارک بالا بروند مسافرکشی کنند
*vakh_vakh*
بیچاره پدر مادر و پول و زحماتشان
*odafez*
فقط عزیز دل انگیز اگر قبول نشده ای زیاد خودت را عذاب نده که چیزی از دست نداده ای شما هم که قبول شده ای زیاد رویا پردازی نکن که چیزی بدست نمی آوری
کلا چیزها بین یک سری چیز تقسیم شده و میشود و ما فقط چیز هستیم این وسط... چی بود؟ چیز دیگه.... بگو...چیز
!!
@~@~@~@~@~@
علی سلطانی
♦♦---------------♦♦
یه پاییز زردو
زمستون سردو
یه کلاس تنگو
یه درس مشنگو
غم جمعه عصرو
مشقا مونده رو دستو
یه دنیا سوالو؟؟
رو دستم گذاشتی
کتابی دروغو
تکالیف بوقو
یه درس عمیقو
یه هفته دریغو
*difal*
یه مغز مریضو
یه دنیا محالو
تو سینم گذاشتی
*help*
تابستون کجایی؟دقیقا کجایی؟
کجایی تو بی من، تو بی من کجایی؟
تعطیلات کجایی؟دقیقا کجایی؟
کجایی تو بی من، تو بی من کجایی؟
*odafez*
♦♦---------------♦♦